راه من.. نگاه توست.. پلک نزن! بی راهه میروم...
تاريخ : | 19:19 | نويسنده : shaahin.tiham

یه روز سوار تاکسی شدم کلی هم وسیله داشتم خانمی که قبل من سوار شده بود

با اینکه میدونست زودتر پیاده میشه منو دم در نشوند .وقتی میخواست پیاده بشه ....

عاقا چشمتون روز بد نبینه پیاده شدم که پیاده بشه یهو دیدم صدای جرینگ کلی

سکه اومد که افتادن کف آسفالت با عجله سکه هایی که از جیبم افتاده بوود

جمع کردم وقتی اومدم درو ببندم دیدم همون خانمه با دو تا دست افتاده توو جوب کنار

خیابوون فهمیدم با در تاکسی زدم بهش !!!!عذرخ.اهی و غیره... غروب که اومدم

خونه یادم اومد من که اصلا توو جیبم پوووللل خرد نداشتم ....!!!



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: